۱۳۸۹ خرداد ۲۹, شنبه

من دیکتاتورم،مرگ بر من

راه دوری نرویم، به خودمان بنگریم. زندگی کردن قرن های طولانی در سایه حکومت های خودکامه، از ما انسان هایی متعصب و خودمحور ساخته است،استثنائاتی هم هست که البته همیشه و همه جا و درباره هر موضوعی استثنا وجود دارد،من با استثنائات کاری ندارم.

بس است دروغ دیگر، هی نگویید ایرانیان با فرهنگ و تمدن، که البته تمدن و فرهنگی هم اگر هست مربوط به قرن ها پیش است.

از کدام فرهنگ سخن می‌گوییم؛فرهنگ «گفت و گو و مدارا و آزادی بیان و احترام به آرای دیگران» و یا از فرهنگ «قانون گریزی،توهین و ناسزاگویی و اتهام زنی؟»

فرهنگ دومی به ما ایرانی ها نزدیک تر است.ما ایرانی ها انسان هایی قانونگرا که به عقاید دیگران احترام می گذارند؛نیستیم.ما دگم اندیش هستیم. این درونمان است اما برونمان چنان آرایشی شده که از ما یک تصویر زیبا ساخته؛تصویری که گویی در دل یک کشور آزاد ترسیم شده است.

سخن گفتن از احترام به حقوق دیگران و آزادی بیان خیلی آسان است اما پایبند بودن به آن ارده ای می خواهد که ما از آن بی بهره ایم.

دروغ نگوییم به خودمان،ما ایرانی ها تا احترام به «حقوق دیگران و باور آزادی» فرسنگ ها فاصله داریم.

راه دوری نرویم،کاریکاتور نیک آهنگ کوثر را در نقد میرحسین موسوی ببینید.او کار حرفه ای خود را انجام داد اما واکنش ها چه بود.عمدتا توهین و ناسزاگویی و انگ زنی و اتهام زنی.

اگر سبزهایی که خود را مدافع آزادی و دموکراسی می دانند این کنند،تکلیف دشمنان آزادی دیگر روشن است.

جنبش سبز اعتراض می کند که حکومت و حامیانش، انگ و اتهام می زنند اما من می پرسم وجه غالب واکنش سبزها به نیک آهنگ آیا چیزی غیر از انگ زنی و اتهام زنی است؟

وجه غالب واکنش ها، توهین است با به کار بردن کلماتی معنادار(سندش در بالاترین موجود است).

وجه غالب واکنش ها،کنکاش در ویژگی های شخصیتی و فردی نیک آهنگ است تا نقد کارتون.اگر کیهان برای نقد افکار و آرای اشخاص، پرونده مسایل شخصی را باز می کند،حالا سبزها هم چنین کرده اند.

وجه غالب واکنش ها، خفه کردن صدای منتقد است به نفع رهبران جنبش سبز. حال آنکه این رهبران بارها از آزادی سخن گفته اند.

اگر اکنون نتوان انتقاد کرد و به بهانه های مختلف تلاش کرد تا صدای منتقد خاموش شود، باید بترسیم از «فردای آزادی» که از پس چنین «امروز آزادی ستیز» بر می آید.

وظیفه یک روزنامه نگار و کاریکاتوریست «به به و چه چه» گفتن نیست،بلکه انتقاد کردن است،آن هم انتقاد بیرحمانه.

هر کسی می تواند نگاه نیک آهنگ را بپذیرد یا نه،هر کسی می تواند کارش را نقد کند.اما آنچه این روزها عمدتا در برابر کارتون نیک آهنگ می بینم،تنها نامی که نمی توان بر آن گذاشت،نقد است.

از بد یا خوب روزگار، دست من هیچگاه به جیبم نرسید تا بتوانم ماشین بخرم و سوارش شوم.از همین رو هر روز سوار بر تاکسی و اتوبوس های درون شهری این طرف و آنطرف می روم.

رانندگی در خیابان نمونه ای از رفتار ما ایرانی هاست.رانندگان در خیابان هرگونه که بخواهند رانندگی می کنند،تازه عمدتا چماقی هم در ماشین دارند که با کوچکترین اختلاف یا مشکل با راننده دیگر،برای گفت و گو از آن استفاده می کنند.

داخل تاکسی که می نشینم راننده هی بد و بیراه می گوید به دیگر رانندگان که از نظر او «بابای دهاتی» هستند و از رانندگی هیچ نمی دانند.بارها این سخن را از زبان رانندگان شنیده ام حالا من مانده ام پس راننده خوب و مقید به قانون کجاست.همه خود را خوب می دانند و دیگران را مجسمه بدی و پلیدی.

کافی است راننده و مسافر با هم سر کرایه اختلاف پیدا کنند، صداها یکباره تبدیل به نعره می شود و دست ها و پاها به جای زبان است که انجام وظیفه می کنند. این ها ایرانی اند، تافته جدا بافته نیستند ما هم همین گونه هستیم.

راه دوری نرویم،سری به دادگاه ها بزنیم واقعیت های جامعه آنجا جلوی چشمان است،انبوهی از پرونده های درگیری و قتل و....

راه دوری نرویم،به جای سر دادن شعار مرگ بر دیکتاتور، اول غول دیکتاتور وجود خودمان را نابود کنیم.

مرگ بر دیکتاتور وجود من.

+ خودنویس

۱۰ نظر:

  1. عمه من بود اول انگ سبزاللهی زد؟!
    یکی از بدترین کارها اینه که بیایی یک عده کثیری را برچسب زشت بچسبونی،
    بعد که بهت اعتراض میکنند،
    بری پشت مجسمه آزادی بیان قیافه بگیری و بگی خفه شید آزادی بیان چی میشه پس!

    به این میگن سو استفاده.
    اگر واقعا به آزادی بیان اعتقاد داری باید ببینی وقتی یک جماعتی به یک شخص خورده میگیرن، لابد یک گندی بالا آورده.
    وگرنه مرض نداریم که با این وضعیت سرعت اینترنت و فیلترینگش بیاییم اینجا که عقده هامونو خالی کنیم!

    پاسخحذف
  2. سلام
    بحث سر سبزالهی یا کاریکاتور خاصی نیست، موضوع اینکه کسی که دوست داره مردم سرش بحث و گفتگو کنن و موضوع داغ روز باشه حاضره هر کاری کنه تا توجه همه رو جلب کنه حتی توهین به خودش.
    چطوره که کاریکاتور از اعضای جنبش سبز(و نه رهبر)باید بیشتر از رهبران دیکتاتوری جمهوری اسلامی باشه. مخصوصا زمانی که فشار رژیم از یک سو به آن اعضا زیاده و مردم هم اعلام نارضایتی از این کاریکاتورها میکنن.
    چطور مردم باید برای کاریکاتوز یک فرد احترام قائل باشن ولی یک فرد برای نظر یک جمع کثیر احترام قائل نیست و آن ها رو گله خطاب می کنه.
    در مجموع تعجب مکنم وقتی می بینم بر سر یک فرد و یک نقش بی اهمیت این جارو جنجال بپا شده.

    پاسخحذف
  3. سلام
    بحث سر سبزالهی یا کاریکاتور خاصی نیست، موضوع اینکه کسی که دوست داره مردم سرش بحث و گفتگو کنن و موضوع داغ روز باشه حاضره هر کاری کنه تا توجه همه رو جلب کنه حتی توهین به خودش.
    چطوره که کاریکاتور از اعضای جنبش سبز(و نه رهبر)باید بیشتر از رهبران دیکتاتوری جمهوری اسلامی باشه. مخصوصا زمانی که فشار رژیم از یک سو به آن اعضا زیاده و مردم هم اعلام نارضایتی از این کاریکاتورها میکنن.
    چطور مردم باید برای کاریکاتوز یک فرد احترام قائل باشن ولی یک فرد برای نظر یک جمع کثیر احترام قائل نیست و آن ها رو گله خطاب می کنه.
    در مجموع تعجب مکنم وقتی می بینم بر سر یک فرد و یک نقش بی اهمیت این جارو جنجال بپا شده.

    پاسخحذف
  4. 1- ببخشید که این جمله رو می نویسم.سبزاللهی هیچ بار معنایی توهین آمیزی ندارد.این کلمه در بطن خود خود معنایی دارد که می گوید برخی سبزها دارای تفکرات دگم هستند.سبزاللهی توهین نیست بلکه به کار بردن کلمه گوزآهنگ در پاسخ به کارتون توهین است.این نوع کلمات در بالاترین زیاد استفاده شده.
    2- اگر یه جماعتی به فردی خرده بگیرند این میشه دلیل درست گویی آنها و اشتباه فرد.اگه اینجوریه پس رسانه هایی مانند کیهان و رجا نیوز و فارس و... از صبح تا شب دارند به جنبش سبز خرده می گیرند،حالا با این منطق شما باید گفت که حتمن جنبش یک گندی بال آورده لابد.
    3- از رهبران حکومت هر روز انتقاد میشه،رهبران جنبش سبز هم باید مورد انتقاد قرار بگیرند.انتقاد کردن به انها به معنای مخالفت یا مقابله با جنبش نیست.

    پاسخحذف
  5. محمدرضای عزیز خودت با متانت جواب دوستان را دادی. با تو موافق‌ام بدجور. این اتفاقات خیلی هم خوب است و باید از آن‌ها استقبال کنیم چون به ما فرهنگ مدارا با عقیده مخالف را یاد می‌دهد. اگر این را نیاموزیم باز همان آش خواهد بود و همان کاسه در آینده ایران عزیز. شخص مهم نیست، نیک‌ آهنگ حرفی را زده، آیا دوستان اصلاح‌طلب می‌توانند او و شاید هم خیلی‌های دیگر هم عقیده با او را متقاعد کنند؟ اتفاقا" از دید شخصی من این کاریکاتور یک سوال بزرگ را در بر دارد: برنامه کوتاه و دراز مدت آقای موسوی چیست؟
    این رو من به زبان عادی می‌پرسم و نیک‌آهنگ کاریکاتوریست در قالب یک کاریکاتور نمایش می‌دهد.

    تصور من اینست که در فقدان هرگونه توضیح از جانب آقای موسوی، در زمانی که هر نوع سوال و انتقاد از فیلتر وب‌سایت ایشان هیچ نوع شانس گذر ندارد منتقدین بالاجبار خودشان جمع‌بندی و نتیجه‌گیری می‌کنند. 

    پاسخحذف
  6. ممنون هاله؛یکی پیدا شد حرف منطقی بزنه.

    پاسخحذف
  7. سلام. بسيار عالي و لذت بخش بود. هم تيتري كه انتخاب كردي هم محتواي مطلب. درسته كه روز به روز داريم به تر مي شيم اما هنوز تا تفكر توسعه يافته خيلي خيلي فاصله داريم. و هيچ راهي هم نيست جز شروع كردن از خودمون كه به خوبي بهش اشاره كردي:) به قول دوستي هر وقت راه افتاديم توي جامعه و به كسي فحش ناموسي داديم و اون طرف به جاي اين كه بكشتمون در جواب با متانت بگه "ناموس من زندگي اش به خودش ربط داره اگه انتقادي داري برو با خودش مطرح كن" اون روز توسعه يافته شديم. حالا اين ناموس مي تونه نزديكان يك فرد عادي باشه، موسوي باشه براي متعصبين جنبش سبز، نيك آهنگ باشه براي متعصبين منتقد جنبش سبز و يا خامنه اي باشه براي بسيجي ها:)

    پاسخحذف
  8. خوشحال شدم كه در ميان هياهوي پر سر و صدا ، گُنگ، آلوده ودروغين سياست و سياست‌بازي ، ناخواسته به يك مسئله كوچك اجتماعي هم پرداخته شد. نظرم اينه كه درد ما تدين و سياست و اقتصاد نيست. ما به اندازه كافي همه چيز در چنته‌مان پيدا ميشه. اون چيزي كه فعلا كمه و كسي هم يادش نيست، همين مسائل اجتماعي است. هميني كه آدما ديكتاتور ميكنه، اي كاش غول ديكتاتور مسائل اجتماعي را با تاسي از فرهنگ غرب و شرق مي‌شكستيم.

    پاسخحذف
  9. بنام خدا
    سلام

    دوست عزیز،روزنامه نگار محترم آقای نسب عبداللهی
    به مطلب بسیار زیبا و جالبی اشاره کردید.
    مدتی است که من در یک سایت اقدام به انتقاد از به اصطلاح جنبش سبز نموده ام.در این مدت تعداد کمی مرا محترمانه پذیرفتند و عده ی کثیری متاسفانه مرا مورد تمسخر قرار دادند.
    همانگونه که به دولت کنونی انتقاداتی وارد است (صرفه نظر از نحوه پاسخ البته متاسفانه) به این ب اصطلاح جنبش و آرمان ها،اهداف و معیار ها و علت های آن نیز نقدهایی وارد است.
    حالا طرفداران و دنباله رو های این به اصطلاح جنبش و چماقی بنام اصلاحات از خجالت منتقدین در می آیند و طرف دیگر و دولت هم با شیوه خود به منتقدان پاسخ می گویند.
    دیکتاتوری وقتی درعمده ی صورت و رفتار معتقدان و طرفداران آنها دیده می شود دیگر چه امیدی به آزادی است که این ها شعارش را می دهند.
    وقتی آنها تاب شنیدن مستندان و انتقادات منتقد خود را ندارند،آزادی را که می خواهد معرفی و اجراء نمایند آزادی با زور چماق است.

    آقای نسب عبداللهی،مقاله ی کوچکی را که در سایت کلوب نوشته بودم و لینک آن را فرار دادم مطالعه فرمودید؟؟؟
    نظرتان برایم خیلی مهم است....
    ممنون و سپاسگزارم همشهری ;)

    "توجه!: نوشتار فوق خالی از اشکال نوشتاری نیست"

    پاسخحذف
  10. سلام محمدحسین عزیز،آره دیدم.خب نظرتون محترمه.اما من هم هیچگاه درباره اون صندوقها قضاوت نکردم.
    به خبری که من نوشتم نگاه کنید.کاملا بی طرفانه است:
    http://news.gooya.com/didaniha/archives/2009/07/090230.php

    پاسخحذف