۱۳۹۰ دی ۱, پنجشنبه

تجمع کارگران مجری پروژه کارت سوخت در شیراز







تجمع حدود 200 نفر از پرسنل و کارگران کارخانجات مخابراتی شیراز که از روز شنبه 26 آذر 1390 مقابل استانداری فارس آغاز شده، روز چهارشنبه وارد پنجمین روز خود شد. کارخانجات مخابراتی شیراز، مجری تولید کارت سوخت در کشور بوده است.

تجمع کارگران در این هفته، هر روز از ساعت 9 صبح تا دو بعدازظهر برگزار شده است. در این تجمع چند روزه، شماری از همسران کارگران نیز حضور دارند.

این کارگران با شعارهای "زندگی، معیشت، حق مسلم ماست" و "وعده دروغین نمی‌خواهیم، کاغذ و امضا نمی‌خواهیم" و با به صدا درآوردن سوت‌های ممتد، خواهان رسیدگی مسئولان دولتی به خواسته‌های خود هستند.

در گفت‌وگویی که با محسن دانشور، دبیر شورای اسلامی کار کارخانجات مخابراتی شیراز (ITI) داشتم، وی اعلام کرد حدود 400 نفر از پرسنل این کارخانه 26 ماه است که هیچ حقوقی دریافت نکرده‌اند.

به گفته دانشور، این پرسنل و کارگران که دارای دست‌کم 20 سال سابقه کار هستند، خواهان "اجرای مصوبات دولت درباره این کارخانه، بازنشسته‌شدن، پرداحت حق سنوات و حقوق و مزایا" هستند.

هیأت دولت در دور دوم سفر استانی خود به شیراز دستور داد تا مشکلات این کارخانه با واگذاری پروژه‌های مختلف از سوی وزارت‌خانه‌های صنایع و معادن، ارتباطات و فناوری اطلاعات و دفاع از پشتیبانی نیروهای مسلح به آن برطرف شود.

هیات دولت همچنین طی مصوبه‌ای اعلام کرد بخشی از مطالبات کارگران از محل صندوق حمایت از واحدهای صنعتی پرداخت شود.

با این حال کارگران این کارخانه می‌گویند تنها بخشی از مصوبه هیأت دولت توسط وزارت صنایع اجرا و گوشه‌ای از مطالبات کارگران پرداخت شده اما 26 ماه از حقوق آنان همچنان پرداخت نشده است.

دانشور افزود: "کار در این کارخانه به‌طور رسمی، جزو مشاغل سخت و زیان‌آور تلقی شده که باید با 20 سال کار بازنشسته ‌شوند. اما پرسنل این کارخانه که 20 سال سابقه کار دارند، متأسفانه بازنشسته نمي‌شوند."

خودکشی و طلاق، پیامد بحران کارخانه مخابراتی

محسن دانشور همچنین گفت یک و سال و نیم پیش یکی از کارگران این کارخانه به دلیل مشکلات اقتصادی، خودش را در کارخانه دار زده است.

به گفته وی در خانواده‌های پرسنل این کارخانه به دلیل مشکلات اقتصادی، 70 مورد طلاق نیز رخ داده است.

کارخانجات مخابراتی ایران در سال 1345 با مشاركت وزارت پست و تلگـراف و تلفن (ارتباطات و فناوري اطلاعات کنونی) به نسبت 30 درصد، بانك توسعه صنعتي به نسبت 30 درصد و شركت زيمنس آلمـان به نسبت 40 درصد به‌صورت شركت سهامي خاص در شيراز راه‌اندازی شد.

محسن دانشور گفت: "کارخانه ITI یک کارخانه دولتی بود که سیستم‌های مخابراتی دولت را تأمین می‌کرد که پس از اجرایی شدن اصل 44، این کارخانه نیز خصوصی شد."

به گفته رئیس شورای اسلامی کار کارخانه ITI، این کارخانه پس از خصوصی شدن به علت سوء مدیریت، دچار بحران شد.

وی افزود: "ما در همان زمان که این کارخانه خصوصی شد، پروژه کارت ملی سوخت را انجام دادیم کا شاید نسل‌های بعد از این کار ما بهره ببرند اما خود ما متأسفانه هیچ بهره‌ای نبردیم."

دانشور گفت: "مخابرات باید به این کارخانه، کار ارجاع می‌داد، این کارخانه، کارخانه‌ای نبود که کارهای کوچکی انجام دهد। باید مانند گذشته کارهای بزرگ از طرف دولت به این کارخانه واگذار می‌شد اما متاسفانه مخابرات به دلیل واردات کالاهای چینی به ما کار نمی‌دهد."

در همین بار : ایسنا، دویچه وله

۱۳۹۰ آبان ۲۲, یکشنبه

تخت جمشید آرام آرام می شکند

تخت جمشید حال و روز خوشی ندارد، شکاف سنگ ها و ستون ها و نقش های و نگاره ها هر روز گسترده تر می شود. هر چند این ترک خوردن ها از گذشته ها هم بوده و موضوعی غیرطبیعی نیست اما با این حال در رقابت میان عوامل طبیعی و تلاش بشر برای جلوگیری از فرسایش سنگ ها، نباید گذاشت که طبیعت غلبه کند و این بنای به جامانده از دوران هخامنشیان را بیش از این ویران سازد
عکس ها و فیلم را شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۰ از تخت جمشید گرفته ام






۱۳۹۰ شهریور ۲۹, سه‌شنبه

پیام ایران به بی بی سی فارسی

محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در تازه‌ترین اظهارنظر در خصوص بی بی سی فارسی گفته هر کس با این شبکه همکاری کند، «اقدامش در جهت براندازی است و معاند محسوب می‌شود.»

به گفته وی عملکرد بی بی سی فارسی در هنگام حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 ایران به گونه‌ای بوده که انگار «مقر فرماندهی اغتشاشات» بوده است.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزوده افراد کاری نکنند که «به نفع دشمن باشد.»

این اظهرنظر آقای حسینی چند روز پس از آن مطرح می‌شود که شماری از مستندسازان ایرانی به اتهام «همکاری با بی بی سی فارسی» بازداشت شده‌اند.

پیام ایران به بی بی سی

ظاهراً این افراد به دلیل اینکه فیلم‌های مستند خود را برای نمایش به تلویزیون بی بی سی فارسی ارسال کرده‌اند، در معرض چنین اتهامی قرار گرفته‌اند.

البته در چند سالی که از عمر تلویزیون فارسی بی بی سی می‌گذرد، فیلم‌های مستند زیادی از این شبکه پخش شده که ساخت مستندسازان داخل کشور بوده است اما این نخستین بار است که چند مستندساز بازداشت شده‌اند.

هر چند تاکنون مقامات قضایی و امنیتی توضیح روشنی درباره علت دقیق بازداشت این افراد اعلام نکرده‌اند اما این احتمال وجود دارد که بازداشت این مستندسازان، پیام روشن ایران به بی بی سی فارسی باشد که به تازگی فیلم مستندی درباره زندگی خصوصی و سیاسی آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی تولید و پخش کرده است.

ایران که در چند سال گذشته مانع ارسال فیلم‌های مستند توسط مستندسازان به بی بی سی نشده بود، اکنون این پیام را به بی بی سی داده که این روزنه را نیز مسدود خواهد کرد.

اگر مقامات جمهوری اسلامی چنین تصمیمی گرفته باشند، برنامه «آپارات» که ویژه نمایش فیلم‌های مستند است، از این پس کمتر شاهد پخش فیلم‌هایی خواهد بود که مستندسازان ایرانی داخل کشور تولید کرده باشند.

با این حال به نظر نمی‌رسد ایران تصمیم گرفته باشد که فیلم‌های مستندی که در چارچوب خط قرمزهای جمهوری اسلامی نیستند، بتوانند در این کشور به نمایش درآیند.

اگر یک مستندساز خواسته تا فیلمش در شبکه‌ای مانند بی بی سی به نمایش درآید، یکی از مهم‌ترین دلایلش نبودن شرایط پخش در ایران بوده است.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هشدار داده که هنرمندان و روزنامه‌نگاران کاری نکنند که «به نفع دشمن باشد» اما توضیح نداده چه کاری به نفع دشمن است.

آیا نمایش یک فیلم یا انتشار یک خبر اقدامی است که دشمن از آن سود می‌برد؟ دشمن چه کسی است؟

این واقعیت تلخ را باید پذیرفت که گاه برخی تصمیمات و نوع نگاه مسئولان و سازمان‌های تصمیم‌گیر داخلی به عرصه هنر و رسانه است که می‌تواند دشمن خودمان شود.

به عبارت دیگر ایجاد سد در برابر فعالیت‌های هنری و رسانه‌ای نه تنها چهره‌ای نامناسب از ایران در افکار عمومی جهانیان به تصویر می‌کشد بلکه سبب می‌شود مخاطب داخلی، نیازش را در فراسوی مرزهای کشورش جست‌وجو کند و این آغاز به خطر افتادن امنیت یک کشور است.

برنامه 90، الگوی رسانه‌ای موفق

در شبکه‌های خبری ماهواره‌ای فارسی‌زبان، برنامه‌های ورزشی متعددی تولید و پخش می‌شود اما هیچ‌کدام از آن‌ها نتوانسته‌اند تأثیر و توانایی برنامه 90 شبکه سوم تلویزیون ایران را در جذب مخاطب داشته باشند.

برنامه 90 یکی از شگفتی‌های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است که با همه فشارهایی که برای تعطیل کردنش وجود داشته اما با حمایت مدیران شبکه سوم توانسته به حیات خود ادامه دهد.

چون مدیران این شبکه می‌دانند که میلیون‌ها مخاطب از سراسر ایران در ساعات پایانی دوشنبه شب‌ها، برنامه 90 را برای تماشا انتخاب می‌کنند. آن‌ها به خوبی می‌دانند که تعطیل کردن این برنامه یعنی هل دادن مخاطبان میلیونی به سمت شبکه‌های ماهواره‌ای و به هر حال با عقلانیت و تدبیر از دست زدن به چنین اقدامی پرهیز کرده‌اند. برنامه 90 نمونه موفقی است که می‌تواند در همه زمینه‌های فرهنگی، هنری و رسانه‌ای رخ دهد.

بی بی سی، رسانه معتبر جهانی

بی بی سی یک شبکه معتبر جهانی با بیش از 230 میلیون بیینده در سرتاسر دنیاست. بی بی سی تنها برای ما ایرانی‌ها جذابیت ندارد، نوع روش این رسانه در پرداختن به رویدادها آن‌قدر حرفه‌ای و جذاب است که می‌تواند این شمار از مخاطبان را به سوی خود جذب کند.

هنگامی که همه روزنه‌ها برای پوشش برخی خبرها یا نمایش بعضی فیلم‌ها در داخل ایران مسدود باشد، بی‌تردید هر هنرمند یا روزنامه‌‌نگار و خبرنگاری تمایل پیدا می‌کند خبر یا اثرش را از طریق شبکه‌هایی مانند بی بی سی به مخاطبانش برساند.

اگر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هشدار می‌دهد که نباید با بی بی سی ارتباط داشت، باید تلاش کند مجوز ساخت و پخش فیلم به آسانی صادر شود، باید تلاش کند کتاب‌ها برای انتشار سال‌ها در وزارت‌خانه فرهنگ و ارشاد اسلامی معطل نمانند، باید تلاش کند هیأت نظارت بر مطبوعات، دوشنبه‌ها در جلسات هفتگی خود، جسم و روح رسانه‌ها را نلرزاند.

البته این تنها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست که باید در ساختار و نگاهش به عرصه فرهنگ و هنر تحول بنیادی ایجاد کند بلکه این تحول اگر بخواهد پایدار بماند باید در همه سازمان‌های تصمیم‌گیر رخ دهد.

اگر امروز فارسی وان با پخش سریال‌های فاقد ارزش هنری و پیش پا افتاده، توانسته جای خود را در میان خانواده‌های ایرانی محکم کند، مقصر اصلی‌اش سازمان‌هایی هستند که اجازه نمی‌دهند شبکه‌های خصوصی تلویزیونی در ایران تأسیس شوند تا بتوانند با تولیدات خود، نیاز خانواده‌ها را پاسخ دهند.

تا هنگامی که فضای مناسبی برای تولیدات فرهنگی، هنری و رسانه‌ای در ایران ایجاد نشود، نگاه مخاطبان ایرانی همواره به شبکه‌های ماهواره‌ای خواهد بود.

۱۳۸۹ اسفند ۱۳, جمعه

۱۳۸۹ آبان ۱۸, سه‌شنبه

بی‌طرفی در روزنامه‌نگاری

«بی‌طرفی در روزنامه‌نگاری» مدتی است که مورد مناقشه قرار گرفته و برخی آن را «ناممکن و شیک» می‌خوانند. آیا روزنامه‌نگار بی‌طرف وجود دارد؟ آیا می‌توان در روزنامه‌نگاری، اصل بی‌طرفی را رعایت کرد؟

بر اساس لغت‌نامه‌ها، بی‌طرفی یعنی نداشتن دخالت مستقیم یا هرگونه نفع در جریانی خاص، بی‌غرض و منصف ماندن و تبعیض قائل نشدن علیه یک طرف یا گروه مشخص.

بی‌طرفی در روزنامه‌نگاری به این معنا نیست که روزنامه‌نگار یک «چوب خشک و بی احساس» است که گویی اهل این دنیا نیست. روزنامه‌نگار هم مانند همه انسان‌ها، احساس، علایق و سلیقه‌های خاص خود را دارد.

بی‌طرفی، ممکن یا ناممکن؟

یک روزنامه‌نگار هنگامی که وارد اتاق خبر می‌شود باید همه علایق و سلیقه‌ها و تمایلات سیاسی‌اش را برای خودش نگه دارد و آن را به هیچ روی در «خبر» دخالت ندهد. اساساً خبر جایی برای «داوری» خبرنگار درباره موضوع خبر نیست.

بی‌طرفی در خبر به این معنا است که نویسنده خبر، آنچه را که رخ داده گزارش کند و نظرات طرف‌های درگیر در ماجرا را پوشش دهد. به عنوان نمونه در خبری اگر تظاهرات سبزها در ایران پوشش داده شده، منصافانه نیست که گفته نشود نظر طرف دیگر ماجرا یعنی دولت و حکومت ایران درباره تظاهرات مخالفان چه بوده است. ندیدن یک سوی ماجرا، هم بی‌انصافی است و هم نقض‌کننده بی‌طرفی.

نویسنده خبر نمی‌تواند بر پایه قدرت طرف‌های خبر، به پوشش ماجرا بپردازد. اینکه حکومت ایران دارای قدرت است و همه رسانه‌های داخلی را در اختیار دارد، دلیلی نمی‌شود که نظراتش در خبر گنجانده نشود و یا اینکه سبزها در قدرت نیستند، دلیلی نمی‌شود که حجم کمتری از خبر به آن‌ها اختصاص داده شود. اصلأ این تقسیم‌بندی‌ها در نوشتن خبر، معیار نیست.

خبرنگار، هنگامی که خبری را تولید می‌کند، هیچ‌گاه به این معنا نیست که درباره موضوعی که پوشش داده، «بی‌تفاوت» است یا نسبت به آن «احساسی» ندارد، مگر سنگ و دیوار است که احساس نداشته باشد؟

اما اگر خبرنگاری بخواهد، استانداردهای روزنامه‌نگاری را رعایت کند، احساس و داوری‌اش را برای خودش نگه می‌دارد و آن را در خبر دخالت نمی‌دهد، اگر هم نخواهد استانداردهای روزنامه‌نگاری را رعایت کند، نتیجه‌اش می‌شود «نوع خبرنویسی» روزنامه کیهان چاپ تهران که خبرهای سیاسی صفحه دوی آن سرشار است از «احساسات و داوری» نویسنده خبر نسبت به موضوع خبر. این خبرنویسی، دیگر نامش روزنامه‌نگاری نیست. حسین شریعتمداری، مدیر کیهان چه بپسندد و چه نپسندد، کاری که در روزنامه‌اش انجام می‌شود، بولتن‌نویسی و پروپاگاندا است نه روزنامه‌نگاری.

همان‌گونه که در خبر، بی‌طرفی شدنی است در تحلیل‌های یک روزنامه‌نگار نیز بی‌طرفی، ممکن است. روزنامه‌نگار اگر قرار باشد که در نقش «پروپاگاندا و تبلیغات‌چی» یک حزب سیاسی عمل کند، دیگر چه تفاوتی با اکتیویست سیاسی دارد؟

روزنامه‌نگار بی‌طرف کسی است که تحلیل همه جانبه‌ای از رویدادها ارائه می‌دهد بی‌آنکه بخواهد در نقش پروپاگاندا عمل کند.

به عنوان نمونه یک فعال سیاسی مخالف دولت، داوری‌اش درباره ماجرای وقف دانشگاه آزاد ایران این است که دولت می‌خواهد این دانشگاه را به تملک خود در آورد و مخالفان «نباید» اجازه چنین اقدامی را بدهند.

اما یک روزنامه‌نگار بی‌طرف، به تحلیل «درگیری» طرف‌های ماجرای دانشگاه آزاد می‌پردازد و در نهایت هم می‌تواند داوری‌اش را درباره نتیجه این درگیری ارائه کند. این داوری بر پایه فکت‌هایی است که در دست روزنامه‌نگار است و نه «علایق و احساسات و تمایلات سیاسی‌اش.»

این داوری روزنامه‌نگار بی‌طرف، مانند قضاوت یک قاضی است که حکم‌اش به سود یک سوی دعوا، به معنای جانب‌داری و یا طرف‌داری قاضی از او نیست بلکه حکم قاضی بر پایه اسنادی است که در اختیار دارد و چه بسا اگر بعدها، اسناد جدیدی کشف شود، حکم به سود «محکوم» تغییر کند. روشن است که اسناد و فکت‌ها هستند که داوری قاضی و یا روزنامه‌نگار را شکل می‌دهند و نه تمایلات شخصی آن‌ها.

انتخاب، نقض بی‌طرفی؟

روزنامه‌نگار ناچار است که در میان خبرها دست به انتخاب بزند و برخی را برای پوشش برگزیند. آیا این انتخاب به معنای نقض بی‌طرفی است؟ پاسخ این پرسش منفی است، چرا؟

اگر در یک روز به رسانه‌های مختلف، نگاهی بیاندازیم، می‌بینیم که سوژه‌های خبری مشترکی برگزیده‌اند و آن ها را پوشش داده‌اند. آیا این رسانه‌ها «زنجیره‌ای» هستند و احتمالاً در یک محفل شبانه تصمیم گرفته‌اند که سوژه‌های مشترکی برگزینند؟ شاید این نوع نگاه «امنیتی‌ها» باشد اما در واقع، مشترک بودن سوژه‌های خبری، به دلیل «تمایلات مشترک» دروازه‌بانان خبر نیست، بلکه به دلیل «ارزش‌های خبری» است که خود را به دروازه‌بانان خبر تحمیل می‌کنند.

روزنامه‌نگاران چند رسانه مختلف که در ایران کار می‌کنند، اگر قرار باشد بین تیتر کردن «افزایش قیمت بنزین و انتخاب دیلما روسف به عنوان نخستین رئیس‌جمهور زن در برزیل» تنها یکی را انتخاب کنند، بی‌تردید اولی را انتخاب می‌کنند.

این انتخاب به معنای جانب‌دارانه برخورد کردن روزنامه‌نگار نیست. در این مثال، روزنامه‌نگار بر پایه «تمایل» خود، دست به انتخاب نزده که بی‌طرفی‌اش نقض شده باشد، بلکه دو ارزش خبری عمده این خبر یعنی «تازگی (افزایش قیمت بنزین داری اطلاعات تازه درباره قیمت جدید است) و دربرگیری (تأثیر قیمت بنزین بر یک جمع گسترده)» روزنامه‌نگار را وادار به این انتخاب می‌کند.

فضای سیاسی ایران و روزنامه‌نگاری

یکی دیگر از اشکالاتی که بر «بی‌طرفی در روزنامه‌نگاری» وارد می‌شود، فضای کنونی ایران است. منتقدان می‌گویند که به دلیل درگیر بودن جنبش دموکراسی‌خواهی با حکومت و «سرکوب»هایی که پس از انتخابات رخ داده، الان هنگام مناسبی برای «بی‌طرف» بودن نیست.

پایبندی به اصول روزنامه‌نگاری استاندارد و حرفه‌ای، در فضای عادی و گل و بلبل که دشوار نیست بلکه همه در فضای گل و بلبل می‌خواهند حرفه‌ای‌ترین باشند اما دشواری آن‌جاست که در شرایط غیرعادی بتوان به اصول حرفه‌ای پایبندی نشان داد.

فوتبال ایران و اروپا تفاوت‌های عمده‌ای از نظر حرفه‌ای‌گری دارند. «در ایران باشگاه‌های توانمند و خصوصی که در فوتبال سرمایه‌گذاری مداوم بکنند، وجود ندارد، در ایران، دولت با روش‌های مختلف در فوتبال دخالت می‌کند، در ایران روسای برخی از باشگاه‌ها، نظامیان هستند، در ایران حق پخش تلویزیونی به تیم‌های فوتبال پرداخت نمی‌شود، در ایران زمین‌های مناسب، استادیوم‌های استاندارد و امکانات لازم برای توسعه فوتبال وجود ندارد»؛ اما با وجود همه این مسائل و مشکلات، بازیکنان فوتبال ایران دغدغه حرفه‌ای شدن دارند و هیچ‌گاه نمی‌گویند که چون این مشکلات وجود دارد، پس فعلاً تلاش برای حرفه‌ای شدن را تعطیل می‌کنیم.

هر حرفه و شغلی، اصول ویژه خود را دارد که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت. یک تیم فوتبال ایرانی در میدان‌های بین‌المللی نمی‌تواند بگوید ما چون امکانات در اختیار نداشته‌ایم، پس فقط یک نیمه، بازی می‌کنیم و یا به «سبک و روش ایرانی» فوتبال بازی می‌کنیم..

روزنامه‌نگاری هم اصولی دارد که روزنامه‌نگار باید تلاش کند تا خود را به استانداردهای آن نزدیک کند نه آنکه با فهرست‌کردن هزار و یک دلیل، هم دور شدنش را از اصول این حرفه توجیه کند وهم بر پایه این «توجیه»، روز‌به‌روز فاصله‌اش را با استانداردها و اصول حرفه‌ای روزنامه‌نگاری بیش‌تر کند.

اگر یک روزنامه‌نگار، فضای سیاسی کنونی ایران را «توجیهی» برای نقض پی‌درپی اصول حرفه‌اش قرار داده و به آن «افتخار» می‌کند و عمل‌اش را سبب «محبوب‌ ماندنش» می‌داند، بهتر است با شهامت بپذیرد که لباس «روزنامه‌نگاری» را به کناری نهاده و لباس «تبلیغات‌چی بودن» را بر تن کرده است.

۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه

بابا اکبر

پدر عزیزم، رفتنت چنان داغی بر دلم گذاشته که هر روز آتشم می زند. افسوس می خورم که وقتی شناختمت که دیگر خیلی دیر شده بود.

دلم برای صبوری ات، برای خنده هایت، برای «دوچرخه سواری ات»، برای «بیل به دست گرفتن ات» و به صحرا رفتن ات تنگ شده.

باباجون، یادش بخیر روزهایی که منو با خودت به صحرا می بردی و من هم بعضی وقتها از زیر کار کردن و بیل زدن در می رفتم.

بعدازظهر جمعه دهم مهر ١٣٨٨، روزی را که از دردها راحت شدی و به آسایش ابدی رسیدی، هیچگاه فراموش نمی کنم.

می دانم که رفتن برای تو آسایش بود اما چه کنم که دلم برات یه ذره شده. باباجون یک سال است که در تنهایی صدات می کنم.

۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

بازداشت رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه فارس

محمدباقر ولدان در دفتر کارش


سخنان آقای ولدان(مهر1388) در انتقاد از آیت‌الله دستغیب و آیت‌الله صانعی در روزنامه محلی «سبحان» چاپ شیراز


محمدباقر ولدان، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه استان فارس، روز شنبه 27 شهریور 89 با حکم دادستان ویژه روحانیت شیراز بازداشت شده است.

دلیل بازداشت او، «هدایت حمله به مسجد قبا» اعلام شده است.

مسجد قبا در تاریخ 12 شهریور امسال مورد حمله مخالفان آیت‌ الله دستغیب قرار گرفت. سلسله سخنرانی های آیت الله دستغیب در ماه رمضان که در مسجد قبا (آتشی ها) و در انتقاد به سیاست های کنونی حکومت ایران انجام شد، خشم حامیان دولت را در پی داشت.

ولدان که از منتقدان آیت‌ الله علی محمد دستغیب، مرجع تقلید ساکن شیراز است؛ سال گذشته نیز گفته بود «شاید دستغیب دچار اختلال روحی و روانی شده باشد.»

تحلیل خبر:

برای بسیاری این پرسش مطرح می شود که چگونه یک روحانی منسوب به حکومت بازداشت شده است؟

شورای سیاستگذاری ائمه جمعه از جمله نهادهایی است که رئیس آن را رهبر ایران منصوب می کند و روسای سازمان های استانی آن نیز توسط رئیس شورای سیاستگذاری سراسر کشور انتخاب می شوند. حال چگونه یک فرد منسوب به حکومت و از منتقدان مخالفان دولت بازداشت شده است؟

یکم- خبرهای تایید نشده حاکی از آن است که پس از حمله 12 شهریور به مسجد قبا، فیلم این حمله به دفتر رهبر ایران رسیده است. فیلم این حمله سبب شده که رهبر ایران خواهان برخورد با حمله کنندگان به مسجد قبا شود.

این تحلیل چندان دور از ذهن نیست. چون اساسا برخورد با یک مقام بلندپایه در این سطح که به حکومت منتسب است به سادگی امکان پذیر نیست و قاعدتا باید دستور از سطح بالاتری خارج از استان فارس صادر شده باشد.

دوم- پس از اینکه روح الله احمدزاده که اصالتا کرمانی است، به عنوان استاندار فارس معرفی شد؛ برخی از اصولگرایان با او و همچنین حسین قاسمی، فرماندار شیراز اختلاف جدی پیدا کردند.

در جریان اتفاقات مسجد قبا نیز احمدزاده و قاسمی با حمله به این مسجد مخالفت کردند. در سوی مقابل این دو مقام اجرایی، محمدباقر ولدان و ابوالقاسم علیزاده، نماینده ولی فقیه در سپاه فارس قرار داشتند که از موافقان بستن مسجد قبا بودند.

علیزاده حتی در جریان حمله به مسجد قبا(12شهریور) به شدت از حسین قاسمی، فرماندار شیراز انتقاد کرد.

اختلافات گسترده اصولگرایان سنتی شیراز با مقامات اجرایی در این شهر، سبب شده که مخالفان آیت الله دستغیب نتوانند به خواسته خود که تعطیل کردن مسجد قبا است، برسند. این اختلافات کار را برای برخورد با طیف ولدان راحت تر کرده است.

+ در همین زمینه: صبح امید ، کیهان

+ پی نوشت: در همین حال خبرها حاکی از آن است که برخی از شاگردان و هواداران آیت الله دستغیب نیز بازداشت شده اند.