۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

اولين توقيف در تاریخ مطبوعات ايران

سوم می روز جهانی آزادی مطبوعات است اما مطبوعات در ایران، بیش از یک قرن است که با طعم تلخ "محدودیت، اعمال سانسور و جلوگیری از انتشار" روبرو هستند.

اولین توقیف روزنامه در ایران

39 سال پس از آن كه ميرزا صالح شيرازي روزنامه «كاغذ اخبار» را به عنوان نخستين روزنامه ايراني بنيان نهاد، توقيف گريبانگير مطبوعات شد. 135 سال قبل در تاريخ 17 بهمن 1254 خورشيدي(5 فوريه 1875 ميلادي) اولين قرعه «توقيف» در ايران به نام روزنامه «وطن» افتاد و اين روزنامه پس از انتشار تنها يك شماره از ادامه حيات بازماند. روزنامه وطن قرار بود به دو زبان منتشر شود و نام لاتين آن نيز La Patrie بود كه به معناي «وطن» است. متاسفانه از اين روزنامه و مديران آن اطلاعاتي در دست نيست. تنها اطلاعاتي كه مي‌توان با جست‌وجو در لابه‌لاي صفحات تاريخ به دست آورد، مربوط به سفرنامه‌ها مي‌شود. به عنوان نمونه Cala Sirna يكي از سفرنامه‌هايي است كه مي توان اطلاعاتي اندك درباره روزنامه وطن از آن بيرون آورد.

افتتاح كانال سوئز در سال 1869 ميلادي سبب سهولت و گسترده شدن ارتباط غرب و ايران شد که اين رخداد افزايش مبادلات تجاري و بازرگاني را نيز در پي داشت. گسترده شدن ارتباطات اروپا و ايران، سبب افزايش آگاهي و آشنايي ايرانيان با مظاهر مدرن غربي نيز شد.پايه گذاري مطبوعات در ايران نيز از اين قاعده جدا نبود و مراودات بين ايرانيان و غربي ها سبب تولد "مطبوعه"در اين کشور گرديد.روزنامه وطن 6 سال پس از آغاز اين تحولات در سال 1875 ميلادي متولد شد. تا پيش از اين اما مطبوعات ايراني بيشتر «وقايع نامه دولتي» بودند. روزنامه هاي انتقادي از زماني متولد شدند كه ايران و اروپا مبادلات تازه اي را تجربه مي‌كردند. يعني در نيمه دوم سلطنت 50 ساله ناصرالدين شاه، مطبوعات منتقد بروز و ظهور پيدا كردند. «وطن» كه در چنين شرايطي به عرصه مطبوعات پا گذاشت، بيشتر ناشر افكار افرادي مثل "ميرزا حسين‌خان سپهسالار،صدراعظم" دوره ناصرالدين شاه بود. تاريخ نگاران، سپهسالار را پس از اميركبير، دومين اصلاح طلب بزرگ عصر ناصري مي دانند. او كه طرفدار اصلاحات بود از رفاه عمومي و ريشه كردن فساد دفاع مي كرد. سپهسالار اعتقاد داشت كه ايران بايد خودش را به پيشرفت‌هاي غرب برساند و بتواند از آنها بهره گيرد. اين صدراعظم دوره ناصري بسيار کوشيد تا ايران را به پيشرفت برساند.او کارش را با برپايي 9 وزارتخانه آغاز کرد.سپهسالار براي نخستين بار کوشيد تا راه آهن را در ايران برپا سازد.او همچنين از شاه خواست تا به سفر اروپا برود تا شايد پيشرفت غرب، شاه ايران را هم به جنبش وادارد.روزنامه «وطن» هم که در همين راستا شعار «ترقي، عدالت و مساوات» را براي خود انتخاب كرده بود، نتوانست بيش از يك شماره دوام آورد و گويا ناصرالدين شاه ادامه حيات اين روزنامه را به مذاق خود خوش نمي بيند و در نتيجه از ادامه انتشارش ممانعت مي‌كند.

اولین قانون سانسور علیه روزنامه ها در ایران

سه سال پس از اينكه نخستين بار يك روزنامه در ايران توقيف شد، براي اولين بار قانون «سانسور» نيز وارد ايران شد. در سال 1257 خورشيدي، شخصي به نام Conte De Monte Fert براي نظم دادن به امور داخلي به ايران مي‌آيد. اين شخص فرانسوي دفترچه‌اي را كه به نام «كنت» مشهور شد، منتشر كرد. در اين دفترچه عملاً قوانيني مطرح گرديد كه شامل قانون سانسور نيز مي‌شد. اين دفترچه بيشتر بر مبناي مطبوعات خارج از كشور تنظيم شده بود. به هر حال در اين دوران مساله سانسور در اروپا نيز مطرح بود ولي اين سانسور از قانون پيروي مي کرد و نه فرمان ملکانه و امر شاهنشاهي. در ايران اما مساله سانسور در اين چارچوب قرار مي‌گرفت كه آيا شخص شاه يا درباريان محتواي روزنامه را مي‌پسنديدند يا خير. در غرب بيشتر پايبندي به قانون تعيين كننده اين بود كه مطالب يك روزنامه بايد سانسور شود يا نه، ولي در ايران بيشتر سليقه‌ها مطرح بود.شايد از همين رو است كه مطبوعات فارس زباني كه منتقد حكومت بودند، ترجيح مي دادند در خارج از مرزها منتشر شوند. روزنامه هاي «اختر» در استانبول، «ثريا» در مصر و «حبل المتين» در كلكته از جمله نشرياتي بودند كه در نقد و بررسي مسايل داخلي ايران و نفي خودکامگي و در حمايت از حقوق انسان‌ها، پيشرفت، عدالت و ... مطالبي را منتشر مي‌كردند.

درک اين واقعيت که چرا مطبوعات منتقد تحمل نمي شدند،دشوار نيست.مصاديق بسياري در تاريخ وجود دارد که به خوبي نمايانگر فضاي حاکم هستند.در زمان حکومت فتحعلي شاه، «جان ملكم» كه فرستاده انگليس بود براي مذاكره با شاه ايران وارد کشور شد. او در كتاب خود به نام «تاريخ ايران» مي‌نويسد:«هيچ پادشاهي در عالم نيست كه به اندازه شاه ايران داراي قدرت باشد.» ملكم همچنين در کتاب خود به ماهيت خودکامه بودن حکومت نيز اشاره مي کند و مي گويد که تمام سرزمين و مردم ايران متعلق به شخص پادشاه هستند. قاعدتا چنين شرايطي سبب مي‌شد كه مطبوعات از هيچ گونه پشتوانه و حقوقي برخوردار نباشند و در نتيجه مطبوعاتي مي‌توانستند ادامه حيات دهند كه تحت پوشش و حمايت هيات حاکمه قرار داشتند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر