محمود احمدی نژاد برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،«محمد حسینی» را به عنوان گزینه پیشنهادی به مجلس معرفی کرده است.این نام برای فعالان و علاقمندان حوزه فرهنگ و هنر در ایران نام آشنایی نیست.
محمد حسینی که زادگاهش، بخش «کشکوییه»(از توابع شهرستان رفسنجان در استان کرمان) است از دانشگاه امام صادق مدرک دکترای الهیات گرفته است.
در انتخابات مجلس پنجم،«حمید بهرامی» یکی از نامزدهای انتخابات در رفسنجان با انتقاد شدید به «حسین هاشمیان»(نماینده دوره های اول تا چهارم مجلس و رئیس فراکسیون اقلیت مجلس هشتم)و شرکت تعاونی پسته رفسنجان که «احمد هاشمیان» برادر حسین هاشمیان آن را اداره می کرد، توانست رای نخست را کسب کند اما اعتبارنامه او در مجلس پنجم با تلاش های «محمدرضا فاکر» نماینده مشهد رای نیاورد.در نتیجه این رویدادها،انتخابات میاندوره ای مجلس در سال 1375 رفسنجان برگزار شد و حمید بهرامی کاندیدای ناکام ،حامیان خود را به رای دادن به محمدحسینی که نامزد انتخابات شده بود،ترغیب کرد.
آقای حسینی به دلیل فرصت ایجاد شده در تقابل دو جریانی که در شهرستان رفسنجان«شیخ محمدی و شیخ عباسی»نامیده می شود در انتخابات میاندوره ای مجلس پنجم به عنوان نماینده این شهرستان به مجلس راه یافت.منظور از شیخ محمدی،نام «شیخ محمد هاشمیان» امام جمعه رفسنجان و از بستگان اکبرهاشمی رفسنجانی است (هاشمی رفسنجانی برادر همسر محمد هاشمیان است.این دو نسبت عموزادگی نیز با یکدیگر دارند). شیخ عباسی هم به نام «شیخ عباس پورمحمدی» اشاره دارد که پیش از انقلاب منزلش محلی برای سخنرانی آیه الله علی خامنه ای بوده است.
محمد حسینی که داماد شیخ عباس پور محمدی است پس از راه یافتن به مجلس پنجم،در سه دوره بعد اما نتوانست به مجلس راه یابد.او در مجلس ششم در برابر«علی هاشمی رفسنجانی»،در مجلس هفتم در برابر«حمید بهرامی» و در مجلس هشتم در برابر«حسین هاشمیان»(برادر محمد هاشمیان،امام جمعه رفسنجان)شکست خورد و از کسب مجدد عنوان نمایندگی مجلس بازماند.
راه نیافتن آقای حسینی به مجلس سبب شد که او به پشتوانه برادرهمسرش یعنی «اصغر پور محمدی»(فرزند شیخ عباس پورمحمدی)که مدیر شبکه سه تلویزیون دولتی ایران است،به عنوان مدیر عامل سروش از سازمان های وابسته به صدا و سیما و همچنین معاونت علی لاریجانی،رئیس پیشین صدا و سیما منصوب شود.
با روی کار آمدن دولت نهم و معرفی «پرویز زاهدی»به عنوان وزیر علوم و «مصطفی پور محمدی» به عنوان وزیر کشور او این بار اما به جای استفاده از رابطه فامیلی همسرش با وزیر کشور(همسر آقای حسینی دختر عموی اولین وزیر کشور دولت نهم و رئیس فعلی سازمان بازرسی است) ترجیح داد به یک کرمانی دولت نهم یعنی زاهدی پاسخ مثبت بدهد و به وزارت علوم برود.
محمد حسینی خیلی سریع در وزارت علوم رشد کرد و به ریاست دانشگاه پیام نور رسید.اکنون او می خواهد از این دانشگاه به وزارتی برود که تاکنون هیچ آشنایی با آن نداشته است.
هر چند محمد حسینی تاکنون در حوزه فرهنگ و هنر سابقه ای نداشته اما دست کم یک بار در این حوزه علیه یک وزیر فرهنگ نقش ایفا کرده است.او در مجلس پنجم به عنوان یکی از موافقان استیضاح «عطالله مهاجرانی»وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت خاتمی در نطق خود تلاش کرد تا نمایندگان را به دادن رای عدم اعتماد ترغیب کند.آقای حسینی اما به دلیل ناآشنایی با حوزه فرهنگ و هنر در سخنرانی اش چند اشتباه فاحش را مرتکب شد به گونه ای که نام «سیمین بهبهانی و سیمین دانشور» را اشتباه گرفت.این اشتباهات سبب شد که آقای مهاجرانی به هنگام دفاع از خود به نماینده رفسنجان یادآوری کند که اول نویسنده ها را بشناسد و بعد درباره آن ها سخن بگوید.وزیر فرهنگ دولت خاتمی به محمد حسینی یادآور شد:«برخی از افراد بدون آنکه نویسنده ای را بشناسند،نظر می دهند و حتی به اندازه ای بی اطلاع هستند که سیمین بهبهانی شاعر را با سیمین دانشور نویسنده اشتباه می گیرند.»
آقای مهاجرانی درباره اشتباه دیگر محمد حسینی درباره اجرای دو نمایشنامه هم تاکید کرد:«ایشان دو نمایشنامه را اشتباه گرفتند.دو نمایشنامه داشتیم که نام یکی از آن ها "کاتاگالی"بود.این نمایشنامه هندی و با مضمونی مذهبی بود که اجرا شد و هیچ اشکالی نداشت.»وزیر فرهنگ دولت خاتمی،نمایشنامه دیگر را «جنبش انفیه در کلکته»اعلام کرد و گفت:«آنچه که از نظر آقای حسینی،رقص محسوب می شد،نمایشنامه "کاتاگالی"بود و نه نمایش "کلکته".»
اکنون فعالان و علاقمندان حوزه فرهنگ و هنر در ایران می پرسند که آیا مجلس،برای اداره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به کسی که با این عرصه آشنایی ندارد،اعتماد می کند؟
محمد حسینی که زادگاهش، بخش «کشکوییه»(از توابع شهرستان رفسنجان در استان کرمان) است از دانشگاه امام صادق مدرک دکترای الهیات گرفته است.
در انتخابات مجلس پنجم،«حمید بهرامی» یکی از نامزدهای انتخابات در رفسنجان با انتقاد شدید به «حسین هاشمیان»(نماینده دوره های اول تا چهارم مجلس و رئیس فراکسیون اقلیت مجلس هشتم)و شرکت تعاونی پسته رفسنجان که «احمد هاشمیان» برادر حسین هاشمیان آن را اداره می کرد، توانست رای نخست را کسب کند اما اعتبارنامه او در مجلس پنجم با تلاش های «محمدرضا فاکر» نماینده مشهد رای نیاورد.در نتیجه این رویدادها،انتخابات میاندوره ای مجلس در سال 1375 رفسنجان برگزار شد و حمید بهرامی کاندیدای ناکام ،حامیان خود را به رای دادن به محمدحسینی که نامزد انتخابات شده بود،ترغیب کرد.
آقای حسینی به دلیل فرصت ایجاد شده در تقابل دو جریانی که در شهرستان رفسنجان«شیخ محمدی و شیخ عباسی»نامیده می شود در انتخابات میاندوره ای مجلس پنجم به عنوان نماینده این شهرستان به مجلس راه یافت.منظور از شیخ محمدی،نام «شیخ محمد هاشمیان» امام جمعه رفسنجان و از بستگان اکبرهاشمی رفسنجانی است (هاشمی رفسنجانی برادر همسر محمد هاشمیان است.این دو نسبت عموزادگی نیز با یکدیگر دارند). شیخ عباسی هم به نام «شیخ عباس پورمحمدی» اشاره دارد که پیش از انقلاب منزلش محلی برای سخنرانی آیه الله علی خامنه ای بوده است.
محمد حسینی که داماد شیخ عباس پور محمدی است پس از راه یافتن به مجلس پنجم،در سه دوره بعد اما نتوانست به مجلس راه یابد.او در مجلس ششم در برابر«علی هاشمی رفسنجانی»،در مجلس هفتم در برابر«حمید بهرامی» و در مجلس هشتم در برابر«حسین هاشمیان»(برادر محمد هاشمیان،امام جمعه رفسنجان)شکست خورد و از کسب مجدد عنوان نمایندگی مجلس بازماند.
راه نیافتن آقای حسینی به مجلس سبب شد که او به پشتوانه برادرهمسرش یعنی «اصغر پور محمدی»(فرزند شیخ عباس پورمحمدی)که مدیر شبکه سه تلویزیون دولتی ایران است،به عنوان مدیر عامل سروش از سازمان های وابسته به صدا و سیما و همچنین معاونت علی لاریجانی،رئیس پیشین صدا و سیما منصوب شود.
با روی کار آمدن دولت نهم و معرفی «پرویز زاهدی»به عنوان وزیر علوم و «مصطفی پور محمدی» به عنوان وزیر کشور او این بار اما به جای استفاده از رابطه فامیلی همسرش با وزیر کشور(همسر آقای حسینی دختر عموی اولین وزیر کشور دولت نهم و رئیس فعلی سازمان بازرسی است) ترجیح داد به یک کرمانی دولت نهم یعنی زاهدی پاسخ مثبت بدهد و به وزارت علوم برود.
محمد حسینی خیلی سریع در وزارت علوم رشد کرد و به ریاست دانشگاه پیام نور رسید.اکنون او می خواهد از این دانشگاه به وزارتی برود که تاکنون هیچ آشنایی با آن نداشته است.
هر چند محمد حسینی تاکنون در حوزه فرهنگ و هنر سابقه ای نداشته اما دست کم یک بار در این حوزه علیه یک وزیر فرهنگ نقش ایفا کرده است.او در مجلس پنجم به عنوان یکی از موافقان استیضاح «عطالله مهاجرانی»وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت خاتمی در نطق خود تلاش کرد تا نمایندگان را به دادن رای عدم اعتماد ترغیب کند.آقای حسینی اما به دلیل ناآشنایی با حوزه فرهنگ و هنر در سخنرانی اش چند اشتباه فاحش را مرتکب شد به گونه ای که نام «سیمین بهبهانی و سیمین دانشور» را اشتباه گرفت.این اشتباهات سبب شد که آقای مهاجرانی به هنگام دفاع از خود به نماینده رفسنجان یادآوری کند که اول نویسنده ها را بشناسد و بعد درباره آن ها سخن بگوید.وزیر فرهنگ دولت خاتمی به محمد حسینی یادآور شد:«برخی از افراد بدون آنکه نویسنده ای را بشناسند،نظر می دهند و حتی به اندازه ای بی اطلاع هستند که سیمین بهبهانی شاعر را با سیمین دانشور نویسنده اشتباه می گیرند.»
آقای مهاجرانی درباره اشتباه دیگر محمد حسینی درباره اجرای دو نمایشنامه هم تاکید کرد:«ایشان دو نمایشنامه را اشتباه گرفتند.دو نمایشنامه داشتیم که نام یکی از آن ها "کاتاگالی"بود.این نمایشنامه هندی و با مضمونی مذهبی بود که اجرا شد و هیچ اشکالی نداشت.»وزیر فرهنگ دولت خاتمی،نمایشنامه دیگر را «جنبش انفیه در کلکته»اعلام کرد و گفت:«آنچه که از نظر آقای حسینی،رقص محسوب می شد،نمایشنامه "کاتاگالی"بود و نه نمایش "کلکته".»
اکنون فعالان و علاقمندان حوزه فرهنگ و هنر در ایران می پرسند که آیا مجلس،برای اداره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به کسی که با این عرصه آشنایی ندارد،اعتماد می کند؟
پی نوشت:اینجا را هم ببینید.
تبریک عرض می کنم سمت جدید شما را
پاسخحذفسخنگوی فعالان وعلاقمندان حوزه فرهنگ وهنر ایران
................................................
آقای احمدی نژاد بخش خودی وغیر خودی رعایت کرده در ضمن همه این ها قرار نیست کاری انجام بدهند این ها همه مهره های بازی احمدی نژاد هستند
احمدی نژاد شخصا همه امور را در دست دارند آخه مرجع تقلید ایشان امام زمان است وچون مقلد ایشان هستند وارتباط خاصی با ایشان دارند وبه طبع مشورت امور کشوری رابه دست نائب برحقش گذاشته وبر همه امور احاطه کافی دارند وایشان به نقل از خودشان تمام امور را با حساب دو دوتا چهار تا به سادگی حل می کنند وچون ایشان هم باز به نقل خودشان جز نخبگان کشور محسوب می شوندتمامی مدیران فقط دستورات ایشان را اجرا می کنند وهر کس پیروی نکند محرز دانسته واز گردونه خارج می شود
همه مدیران فقط خادم وخدمتگذار(به اصطلاح) منتخب مردم هستند