یک سال از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری ایران گذشت؛ انتخاباتی که یکی از پیامدهایش آشکارشدن نارضایتی ها در قالب اعتراضات خیابانی بود. معترضان روزهای نخست با شعار «رای من کو» به خیابانها آمدند اما این شعار که خواسته معترضان به نتیجه انتخابات را نشان میداد؛ در یک سال گذشته و پس از برخورد حکومت با مخالفان، خواستههای دیگری را نیز در کنارش پدید آورد. مخالفان دولت حالا به نحوه برخورد دولت با مخالفان و زندانیان نیز معترض هستند.
تاکنون مطالبات بسیاری از درون جنبش سبز مطرح شده؛برخی می گویند حکومت باید اصلاح شود و راه آن را اجرای کامل قانون اساسی میدانند اما در مقابل، برخی دیگر حکومت را اصلاح ناشدنی میخوانند و از یک دگرگونی سخن میگویند.
با این حال پس از گذشت یک سال میتوان گفت که خواسته «آزادی و انتخابات آزاد» در بین همه سبزها از مذهبی تا سکولار،مشترک است.
اما به نظر می رسد سخن گفتن از آزادی بسیار راحتتر از پایبند بودن به آن است. میتوان نمونههایی را از رفتار دولت و مخالفانش یافت که با «احترام به آزادی» سازگار نیست.
زندانیان سیاسی در آزادترین کشور دنیا
محمود احمدینژاد آذر ماه سال ۸۵ به دانشگاه امیرکبیر تهران رفت تا در جمع دانشجویان سخنرانی کند.در جریان این سخنرانی، دانشجویان انتقاداتی را علیه او طرح کردند. مدتی پس از این نشست پر التهاب در دانشگاه امیرکبیر، موج برخورد با فعالان دانشجویی این دانشگاه آغاز شد.
با این حال آقای احمدینژاد بارها گفته است که ایران آزادترین کشور دنیاست. محمود احمدینژاد می گوید ایران آزادترین کشور دنیاست اما به این پرسش پاسخ نداده که این چه کشور آزادی است که هم اکنون زندان هایش، به جایی برای نگهداری روزنامهنگاران، فعالان سیاسی، دانشجویان، اقلیت های قومی و مذهبی و مخالفان دولت تبدیل شده است.
به نظر میرسد آزادی در نگاه دولت به معنای آزادی در تایید سیاستهایش است و نه آزادی در انتقاد و مخالفت با او.
اگر واقعیت غیر از این بود هیچ گاه بازداشتهای پس از انتخابات رخ نمی داد. بازداشت شدگان پس از انتخابات، دولت آقای احمدی نژاد را به رسمیت نمیشناسند و این عمدهترین دلیل زندانی شدن آن هاست.
شکستن حرمت حسن خمینی
حسن خمینی، نوه آیه الله خمینی ۱۴ خرداد آمده بود تا در بیست و یکمین سال درگذشت پدربزرگش سخنرانی کند اما گروهی با ایجاد سر و صدا و شعار دادن علیه رهبران مخالف دولت، اجازه ندادند تا نوه آیه الله خمینی سخنرانی کند.
برخی از اصلاحطلبان و حامیان جنبش سبز، این رویداد را «حرمت شکنی» خواندند و معترضان را «آشوبگر» نامیدند.
قرار دادن یک شخص در یک هاله مقدس برای او جایگاه ویژه میآفریند و سبب میشود که تجاوزکنندگان به این حریم مقدس، حرمت شکن نامیده شوند. در سه دهه پس از انقلاب، بسیاری به اتهام توهین به «اشخاص مقدس» محاکمه و زندانی شدهاند حال با این سابقه تاریخی ،سبزها باید از خلق یک حریم مقدس جدید پرهیز کنند، چون خلق این حریم ها در آینده به زیان جنبش سبز خواهد بود.
از سویی دیگر،سبزها نباید همان ادبیاتی را تکرار کنند که به آن انتقاد دارند. حامیان دولت،مخالفان را «فتنه گر و آشوب طلب» میخوانند که قصد ساقط کردن حکومت را دارند. دولت با این تحلیل، بسیاری را روانه زندان کرده است.
در این سو و در رویداد ۱۴ خرداد نیز برخی از اصلاح طلبان، معترضان به حسن خمینی را «آشوبگر» خواندند و خواستار شناسایی و بازداشت آنها شدند.
اگر جنبش سبز بر محور آزادی استوار است هواداران و حامیان آن باید پاسخ دهند که چرا انتقاد از حسن خمینی را «حرمت شکنی و آشوبگری» می دانند و خواستار دستگیری اعتراض کنندگان به او می شوند.
شاید گفته شود که به دلیل جایگاه ویژه حسن خمینی و حمایتش از جنبش سبز، نباید گذاشت که اینگونه مورد انتقاد قرار بگیرد. پاسخ این گفته را میتوان در نامه حسن یوسفی اشکوری جست و جو کرد.
اخیرا حسن یوسفی اشکوری نامه ای را که ۲۲ خرداد سال ۸۸ به اکبرهاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشته بود، منتشر کرده است.
او در این نامه تاکید کرده که حذف سیاستمداران از قدرت در سال های اخیر،نتیجه سکوت هاشمی رفسنجانی در برابر سیاست حذفی سال های نخست پس از انقلاب ۵۷ است. یوسفی اشکوری خطاب به هاشمی رفسنجانی نوشته است:« به تدريج دايرة سياست حذف تنگتر شد و به «خودی»ها نيز رسيد و ديگرانی نيز از دايره به بيرون پرتاب شدند... اگر از همان آغاز سنگ بنا را کج نمیگذاشتيد و هشدارهای خيرخواهان را میشنيديد، اکنون کار به اينجا نمیرسيد. شما در زمان اقتدار و مسؤليت تان از همين روش استفاده کرديد و يا در برابر ستمها و خلافکاريها و افشاگریهای احمد نژادهای آن زمان دست به توجيه زديد و يا در بهترين حالت سکوت کرديد.»
حال نیز باید ترسید از روزی که این «حریم سازی های ویژه برای افراد» ورود به آن را غیرممکن سازد و انتقاد از آن تضعیف جنبش نامیده شود. از گذشته گفته اند که خودکرده را تدبیر نیست.
آزادی برای همه
معترضان به حسن خمینی فارغ از انگیزه و جایگاه سیاسی شان این حق را دارند که به او اعتراض کنند، به همان میزان مخالفان دولت نیز این حق را دارند که به حکومت انتقاد و اعتراض کنند.
جنبش سبز یک جنبش آزادی خواهی است. هواداران و حامیان آن، مخالفان خود را نباید حرمت شکن و آشوبگر بخوانند. باید گذاشت از همین آغاز، راه انتقاد و اعتراض باز باشد تا فردا انتقاد کردن سخت و دشوار نشود.
هر چند که دولت همه امکانات را در اختیار دارد و مخالفان هیچ امکانی برای اعتراض ندارند اما این محرومیت و فشارهای بیامان دولت نباید سبب شود که نفرت همه جا را فرا گیرد.
روزی که خبر سیلی زدن حسن خمینی به محمد نجار وزیر کشور(فارغ از درستی یا نادرستی خبر) در فیسبوک منتشر شد، کاربران زیادی با گذاشتن کامنت برای اعمال خشونت توسط حسن خمینی هورا کشیدند. آیا نباید هراس داشت از این حسی که خشونت را تشویق میکند؟ بین اعتراض و مخالفت و هورا کشیدن برای خشونت تفاوت زیادی است. هنگامی که که اعتراض و مخالفت به خشونت تبدیل شود، دیگر نمیتوان از آن دفاع کرد.
این نفرت تنها در بین مخالفان دولت نیست که به چشم میخورد بلکه در بین حامیان حکومت نیز این نفرت آثار خود را نشان داده است. حمله به دفتر آیه الله صانعی در قم نمونهای از رفتاری است که نشان دهنده نفرت و پیامدهای ویرانگر آن است.
«اعتراض» یک حق است که هم مقامات دولتی باید خود را آماده شنیدن آن کنند و هم مخالفان دولت.
دولت به دلیل وظیفه قانونیاش باید بستر طرح اعتراضها و مخالفتها و انتقادها را فراهم کند.اگر قرار باشد مخالفان دولت به رسمیت شناخته نشوند و فتنه ر نامیده شوند؛ هم احساس نفرت در بین مخالفان دولت عمیقتر می شود و هم احساس نفرت حامیان دولت را نسبت به مخالفان بیشتر میکند.
دامن زدن به نفرت به سود هیچ کس نیست، نتیجه آن رادیکالیتر شدن فضا و غلبه احساسات بر عقلانیت خواهد بود
بنام خدا
پاسخحذفسلام
همشهري عزيز،روزنامه نگار محترم شما را به ديدن لينك ذيل دعوت مي كنم...
http://www.cloob.com/club/article/show/clubname/osoolgarayan/articleid/1257219
ممنونم ميشوم كه نظرتان را در اينلاره بدانم
همه ی رفقای من [گل]
پاسخحذفخسته نباشی
منتظرتم