محمود احمدینژاد، رئیسجمهور ایران میگوید که ایران «آزادترین» کشور دنیاست اما در آزادترین کشور دنیا، روزنامهها بیش از یک قرن است که با «محدودیت، اعمال سانسور و جلوگیری از انتشار» روبرو هستند.
در یکسال گذشته و پس از انتخابات بحثبرانگیز ریاستجمهوری 22 خرداد88، سانسور و توقیف روزنامهها با شدت بیشتری از سوی دولت اعمال شد. دهها روزنامه و هفتهنامه توقیف شدند. آمار بازداشت روزنامهنگاران و خبرنگاران ایرانی نیز در این یکسال آنقدر بالا بود که عنوان «بزرگترین زندان خاورمیانه برای روزنامه نگاران» از سوی سازمان گزارشگران بدون مرز به ایران تعلق گرفت. ایران تا پیش از از آزاد کردن تعدادی از 170 روزنامهنگاری که در یکسال گذشته بازداشت شده بودند، بزرگترین زندان روزنامه نگاران در جهان بود.«کمیته حمایت از روزنامهنگاران» نیز دوم مرداد 89 با انتشار گزارشی اعلام کرد که دستکم ٣٧ روزنامهنگار در ایران در زندان هستند.
در آزادترین کشور دنیا، عبدالرضا تاجیک روزنامهنگار زندانی گفته است که در زندان و در حضور معاون دادستان و بازپرس شعبه اول دادسرای تهران، «هتک حرمت» شده است. هنوز کسی نمیداند که دقیقا چه اتفاقی برای این روزنامهنگار زندانی افتاده اما محمد شریف، وکیل این روزنامهنگار در این باره گفته است که اصطلاح «هتک حرمت» در پروندههای قضایی میتواند «آزار جسمی و جنسی» معنا شود.
در آزادترین کشور دنیا، روزنامهنگاران احساس امنیت نمیکنند و بر همین اساس به گفته سازمان گزارشگران بدون مرز پس از انتخابات بیش از 50 روزنامهنگار از ایران خارج شدند.
این انجمن بینالمللی که در زمینه دفاع از آزادی مطبوعات فعالیت می کند، میگوید: « از تاریخ ٢٢ خرداد بیش از ٥٠ نفر از حرفهکاران رسانهها از کشور خارج شدهاند. گزارشگران بدون مرز، هر روز درخواست تازهای برای همیاری با روزنامهنگارانی که از وحشت زندان و شکنجه مجبور به ترک کشور خود شدهاند، دریافت میکند. این موج خروج از کشور از سال ١٣٥٧ بی سابقه است.»
در آزادترین کشور دنیا، ژیلا بنییعقوب، روزنامهنگار از سوی دادگاهی به 30 سال محرومیت از حرفه روزنامهنگاری محکوم شده است.
در آزادترین کشور دنیا، احمد زیدآبادی، روزنامهنگاری که همکارانش او را «شرف اهل قلم» میخوانند به محرومیت همیشگی از فعالیتهای اجتماعی و سیاسی محکوم شده است.
مهدیه محمدی، همسر این روزنامه نگار زندانی به روزآنلاین گفته که «زیدآبادی ۱۷ روز در سلول انفرادی در حال اعتصاب غذا بوده و ۱۸ روز دیگر هم بدون اعتصاب غذا در همان اتاق، بدون هیچ تماس و ارتباطی نگه داشته شد... در این مدت هیچ کسی سراغ او نمیرفته و غیر از روزی که پزشک بالای سرش رفته و او را متقاعد به شکستن اعتصاب غذا کرده، هیچ احدی را در این 35 روز ندیده بود و فکر میکرده که همه آزاد شدهاند. زیدآبادی بعد از 35 روز قرار گرفتن در این شرایط، دچار حالت جنون میشود و قصد خود کشی میکند، اما چیزی برای خودکشی پیدا نمی کند و شروع به داد زدن و فریاد کشیدن میکند که متوجه میشوند و میبینند که احمد دارد دیوانه میشود؛ بعد از آن، او را به سلول انفرادی دیگری منتقل کردهاند. احمد می گفت انگار توی قبر بودم.»
هفته ای نیست که از آزادترین کشور دنیا، خبرهای «محکومیت» روزنامهنگاران و دیگر بازداشتشدگان منتشر نشود.
اینجا ایران است، آزادترین کشور دنیا. چشمهایتان را بشویید، جور دیگر ببینید. معنای «آزادترین»، در ایران آن چیزی نیست که در فرهنگهای لغت میخوانید. «آزادترین» را دوباره باید معنا کرد.
یکی از اولین شوکهائی که بعد از انقلاب بهمن وارد شد، تعریف آزادی از زبان یک آخوند (درست به یاد ندارم ولی تصور میکنم قرائتی) بود که آزادی را اینگونه تعریف کرد: "آزادی یعنی آزادشدن از بندگی غیر خدا"!
پاسخحذف