زهرا رهنورد روز دوشنبه 21 تیر در مصاحبه با روزآنلاین گفته که «کسی که از او انتقاد نشود، میپوسد و مثل مرداب خواهد بود و ما از همه انتقاداتی که از سر دوستی و علاقه به جنبش مطرح می شود، استقبال می کنیم.»
اما مساله اینجاست که منتقدان از میرحسین موسوی پرسشهایی دارند ولی خانم رهنورد به جای میرحسین پا پیش میگذارد.
من همچنان منتظرم که آقای موسوی خودشان پا پیش بگذارند و پاسخ پرسشها و انتقادها را بدهند.
بسیاری به منتقدان ایراد میگیرند که در این برهه خاص زمانی نباید به جنبش و رهبرانش انتقاد کرد. آنها از انتقادکنندگان انتظار دارند که همچون سیاسیون رفتار کنند.
من نمیدانم که دیگران چه پاسخی برای این خواسته دارند اما دستکم در مورد خودم باید بگویم که یک خبرنگار و یا روزنامهنگار نمیتواند مانند سیاستمداران رفتار کند.
اگر من در نقش یک سیاستمدار یا عضو و هوادار یک گروه و حزب سیاسی بودم، آنگاه باید چارچوبهای کار سیاسی را میپذیرفتم و بر اساس آن چارچوبها رفتار میکردم. چارچوبهای عمل سیاسی در جنبش سبز هم انتقادنکردن است انگار.
اما خبرنگار نباید منافع سیاسی را دنبال کند زیرا روی بیطرفی او تاثیر میگذارد.
باید یا فعال سیاسی بود یا خبرنگار. یک خبرنگار میتواند سبز باشد ولی به عنوان یک خبرنگار باید مراقب باشد تا بیطرفی، انصاف، پرسشگری و سایر جنبههای حرفه ای کارش را فراموش نکند.
هر چند که رهبران جنبش از نقد و گفتوگو استقبال میکنند اما در عمل این اتفاق نیفتاده است و آنقدر هم این اتفاق نیفتاد که به «قاعده» تبدیل شد و هر کس هم بر خلاف این قاعده سخنی بگوید و رفتاری کند، از سوی برخی از هواداران جنبش سبز، سرزنش میشود و «کیهان شادکن، عامل مزدور و تضعیف کننده» نام میگیرد.
البته من نمیگویم که رهبران جنبش میخواهند فقط گوینده باشند و به دیالوگ باور ندارند اما واقعیت این است که عملا هیچ گفتوگوی انتقادی بین رهبران جنبش و منتقدان شکل نگرفته است. زیرا رهبران جنبش تاکنون انتقادات را بیپاسخ گذاشتهاند.
حتی در تنها کنفرانس خبری اینترنتی میرحسین موسوی و مهدی کروبی فقط خبرنگاران سایت های سبز حاضر بودند. آنها هم که با نوع پرسشهایی که مطرح کردند، عملا در نقش «سبزهای خبرنگار» ظاهر شدند و نه در نقش «خبرنگار».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر